۱۳۹۸ اسفند ۱۷, شنبه

ویروسی که باعث روشنگری شد



 بیماری طاعون آغازگر رنسانس در قسمت‌های بزرگی از اروپا بود، تا قبل از شیوع طاعون، عوام فکر می‌کردند کلیسا و کشیشان شفابخش هستند، اما پس از شیوع طاعون، مردم با چشمان خود دیدند نه تنها قرار دادن صلیب روی سر بیمار مبتلا به طاعون و پاشیدن آب مقدس توسط کشیش روی صورتش، باعث شفای او نشد، که پس از مدتی خود همان کشیش نیز مبتلا به طاعون شده و مرد

  • .این یکی از عوامل دلیل اصلی دور شدن مردم از خرافات دینی و ایجاد رنسانس در اروپا بود


 تا چند ماه پیش ، عوام در ایران مقبره‌های امامان و امامزادگان را شفابخش دانسته و بیماران صعب‌العلاج خود را در مقابر آنان زنجیر می‌کردند تا بیمارشان شفا یابد و متولیان نیز جهت ترویج خرافات، مکان خاصی در مقابر امامان را به این امر اختصاص داده بودند، اما با شیوع کرونا در ایران ، حکومت دینی ناچار شد جهت جلوگیری از شیوع ویروس، صحن و ضریح مقابر امامان و امامزادگان را ضدعفونی و ویروس‌زدایی کرده و چون این کار هم مانع گسترش بیماری نشد، دری‌های مقابر امامان و امامزادگان را بسته و زیارت را به بعد از کنترل بیماری (توسط علم و پزشکان) موکول نمایند.

 ده سال پیش در همین روزها رئیس سازمان مدیریت بحران کشور، از امضای تفاهم‌نامه با حوزه‌های علمیه برای کاهش بلایای طبیعی پرده برداشت و گفت: با حوزه‌های علمیه تفاهم‌نامه همکاری امضا کردیم تا از حوزه‌های علمیه برای به کارگیری نقش معنویت در کاهش بلایای طبیعی استفاده شود.
 در آن زمان عوام حساسیتی به این امر نداشته و چه بسا آن را موثر می‌دانستند، اما با شیوع کرونا و اطلاع مردم از اینکه مقابر و مقدسین و ملاهای دین‌فروش نمی‌توانند از شیوع یک بیماری جلوگیری کنند، در این روزها معاهده ده سال پیش سازمان مدیریت بحران کشور در فضای مجازی به مضحکه و مسخره عموم مردم مبدل شده است.

 دین‌فروشان و کلاهبرداران موهومات طب اسلامی، طب سنتی و.... را در مقابل علم پزشکی قرار داده و مدعی درمان بیماری‌ها با مطالب تاریخ‌گذشته و گاه خرافی بودند ...
یکی کتاب مرجع پزشکی آتش میزد و دیگری نابود کردن داروهای شیمیایی و بستن داروخانه‌ها را راه‌کار درمان بیماری‌ها می‌دانست، اما کرونا باعث شد همه این کلاهبرداران خاموش شوند و خود در داروخانه‌ها به دنبال ماسک و الکل و مواد ضدعفونی‌کننده بگردند.
مرگ روحانیون بلندپایه معتقد به طب اسلامی و طب سنتی، یادآور مرگ کشیشان مدعی درمان بیماری‌های با صلیب مقدس، در زمان شیوع طاعون در اروپاست.

 متولیان مقابر امامان و امامزادگان ناچار شدند برای حفظ جایگاه خرافی مقابر، کمپین لیس‌زدن ضریح مقدسه راه‌اندازی کنند، اما شفا دادن توسط امامان و امامزادگان به حدی مسخره و نخ‌نما شده که حکومت اسلامی ناچار گردید برای حفظ آبرو و جلوگیری از فضاحت بیشتر، افراد لیس‌زن ضریح مقدسه را دستگیر کند.

 تعطیل کردن نمازهای جمعه و جماعت اثبات کرد متولیان حکومت اسلامی به‌خوبی می‌دانند که برای طبیعت کعبه و بت‌خانه تفاوتی ندارد و ویروس در جلسه نماز و بزم شراب‌خواری عملکرد یکسان دارد.

💥 شکی نیست که علم به زودی واکسن کرونا را کشف خواهد کرد و مردم به جای دعا و توسل به خدا و امامان همانند فلج اطفال و سایر بیماری‌هایی که توسط علم مهار شده‌اند با تزریق واکسن بیماری را کنترل خواهند کرد.
اما ضربه کاری ویروس کرونا بر خرافات دینی برای همیشه باقی خواهد ماند و بسیاری را از چاه‌خرافات خارج خواهد ساخت حتی یکی از مایه های اصلی خرافات را

۱۳۹۸ اسفند ۱۱, یکشنبه

خودکشی دختربچه به خاطر ازدواج اجباری














روز جمعه ۹ اسفند ماه، یک دختر ۱۷ ساله در تهران، اقدام به خودسوزی کرد و جان خود را از دست داد. گفته می شود این نوجوان، در پی ازدواج اجباری به اصرار خانواده و اطرافیان دست به این اقدام زده است. گفتنی است که سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی های سالانه از سوی سازمان پزشکی قانونی بیش از ۷ درصد اعلام شده است
 روز جمعه ۹ اسفندماه ۱۳۹۸، یک دختر ۱۷ ساله در تهران، اقدام به خودسوزی کرد
در پی این حادثه، این نوجوان به بیمارستان مطهری تهران منتقل شد اما متاسفانه بر اثر شدت سوختگی جان خود را از دست داد.
گفته می‌شود این نوجوان، به علت مشکلات روحی در پی ازدواج اجباری دست به این اقدام زده است. بنابر گفته خانواده این دختر، ازدواج وی با اصرار خانواده و اطرافیان علیرغم مخالفت وی صورت گرفته است
بر اساس این گزارش، جسد نوجوان فوت شده برای بررسی های بیشتر به پزشکی قانونی منتقل شده است
گفتنی است که سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی های سالانه از سوی سازمان پزشکی قانونی بیش از ۷ درصد اعلام شده است

۱۳۹۸ شهریور ۲۹, جمعه

Frihet för Irans kvinnor



Jag hoppas du vill ta dig tid att läsa detta inlägg.
Förra veckan kunde vi läsa om hur Sahar Khodayari tände eld på sig själv och senare avled av sina skador efter en dom om fängelse.
Vad hade hon gjort?
Sahar som många andra kvinnor i Iran ville se en fotbollsmatch och blev tagen av moralpolisen då hon försökte ta sig in på arenan förklädd till man. Förklädd till man därför att Iran som enda land i världen inte tillåter kvinnor att komma in som publik på en idrottsarena. Det är år 2020, detta strider mot idrottens alla värderingar, jämställdhet och är ett brott mot mänskliga rättigheter!
Regimen i Iran bekräftade hennes död efter att hon begravts i tysthet, vad står det för?
Är det jämställdhet att kvinnor inte får ta motorcykelkörkort, måste cykla på anvisade platser? Inte för mig eller för många andra men detta är livet för kvinnor i Iran.
Exemplen är många och vi kan inte ändra på historien, hur våra mödrar har tvingats leva men vi måste försöka agera från och med idag, för dagens kvinnor, för framtida generationer.
Tack för ordet...

۱۳۹۷ مرداد ۲۸, یکشنبه

باز هم اذیت و ازار بهاییان توسط جمهوری اسلامی

پلمب محل کسب یک شهروند بهایی در کاشان / ویدئو

 محل کسب یک شهروند بهایی اهل کاشان به دلیل امتناع اداره اماکن از صدور پروانه کسب از تاریخ ششم مردادماه سال جاری پلمب شده است.
ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، محل کسب یک شهروند بهایی به نام “جواد ذبیحیان” (صنف عینک سازی) از تاریخ ششم مردادماه توسط مامورین اداره اماکن کاشان پلمب شده و دلیل پلمب امتناع این اداره از صدور پروانه کسب به دلیل بهایی بودن است.

یک منبع مطلع در این رابطه گفت: “آقای جواد ذبیحیان از شهروندان بهایی شهر کاشان هستند که مغازه عینک‌سازی ایشان از تاریخ ششم مردادماه توسط مامورین اداره اماکن کاشان پلمب شده است. علت پلمب، نداشتن جواز کار است و اداره اماکن علی‌رغم اقدام ایشان جهت دریافت پروانه کسب صرفا به دلیل بهایی بودن به ایشان پروانه کسب نمی‌دهد.”

گفتنی است محل کسب آقای ذبیحیان در اردیبهشت ماه سال ۹۵ نیز به مدت ۲ هفته به دستور رئیس اتاق اصناف کاشان پلمب و با تعهدی مبنی بر اخذ پروانه کسب فک پلمب شده بود.
 از رد درخواست دادخواهی ۲۲ تن از شهروندان بهایی در ارومیه که بیش از یک سال از پلمب محل کسبشان می‌گذرد، در دیوان عالی اداری خبر داده بود. پلمب محل کسب این شهروندان صرفا به دلیل بستن کوتاه مدت محل کسب خود در یکی از مناسبت های مذهبی آیین بهایی صورت گرفته است.
پلمب اماکن کسب بهاییان در ایران در حالی ادامه دارد که شهیندخت مولاوردی دستیار ویژه رییس‌جمهور در امور حقوق شهروندی ۱۲ آذرماه سال گذشته در گفتگو با رسانه ها گفت که “راجع به پلمب اماکن تجاری و ممانعت از فعالیت بهایی‌ها، استعلاماتی از معاونت حقوقی رئیس جمهور شده است و این بحث را از طریق حقوقی پیش می‌بریم تا راهکاری برای موضوع بیابیم.”
گزارشگران حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران در طی حکومت جمهوری اسلامی ایران بارها به بهایی ستیزی توسط حکومت ایران اعتراض کرده‌اند و آن را مصداق بارزی از بی‌توجهی دولت ایران به معاهدات حقوق بشری دانسته‌اند.
شهروندان بهایی در ایران از آزادی‌های مرتبط به باورهای دینی محروم هستند، این محرومیت سیستماتیک در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.
گفتنی است بر اساس منابع غیررسمی در ایران بیش از سیصد هزار نفر بهایی وجود دارد اما قانون اساسی ایران تنها ادیان اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی‌گری را به رسمیت شناخته و مذهب بهاییان را به رسمیت نمی‌شناسد، به همین دلیل طی سالیان گذشته همواره حقوق بهائیان در ایران به صورت سیستماتیک نقض شده است.

۱۳۹۷ اردیبهشت ۱۱, سه‌شنبه

زنان سرزمین من

خشونت همیشه یک چشم کبود و دندان شکسته و دماغ خونی نیست.
خشونت، تحقیر، آزار و گاهی یک نگاه است. نگاه مردی به یقه ی پایین آمده ی لباس زنی وقتی که دولا شده و چایی تعارف می کند. نگاه برادری است به خواهرش وقتی در مهمانی بلند خندیده. نگاهی که ما نمی بیینیم. که نمی دانیم ادامه اش وقتی چشم های ما در مجلس نیستند چیست. ترسی است که آرام آرام در طول زمان بر جان زن نشسته

خشونت بی کلام، بی تماس بدنی،
مردی است که در را که باز می کند زن ناگهان مضطرب می شود، غمگین می شود. نمی داند چرا. در حضور مرد انگار کلافه باشد. انگار خودش نباشد. انگار بترسد که خوب نیست. که کم است. که باید لاغرتر باشد چاق تر باشد زیباتر باشد خوشحال تر باشد سنگین تر باشد سکسی تر باشد خانه دارتر باشد عاقل تر باشد.
خشونت آن چیزی است که زن نیست و فکر میکند باید باشد. خشونت آن نقابی است که زن می زند به صورتش تا خودش نباشد تا برای مرد کافی باشد.
مرد می تواند زن را له کند بدون اینکه حتی لمس اش کند. بدون اینکه حتی بخواهد لهش کند. این ارث مردان است که از پدران پدرانشان بهشان رسیده

خشونت، آزارو تحقیر
امتداد همان "مادرش را فلان ها، عمه اش را بیسار" هایی است (باعرض پوزش) که به شوخی و جدی به هم و به دیگران می گوییم.
خشونت، آزار و تحقیر
همان "زن صفت" و "مثل زن گریه می کردی" هایی است که بچه های مان از خیلی کودکی یاد می گیرند.

خشونت، آزار و تحقیر
پله های بعدی نردبانی هستند که پله ی اولش "با فلانی و بیساری معاشرت نکن" چون... .
"فلان لباس را نپوش" چون ... است.
چون هایی که اسم شان می شود "عشق". عشق هایی که می شوند ابزار کنترل. که منتهی می شوند به زنانی بی اعتماد به نفس، بی قدرت، غمگین، تحقیر شده، ترسان، وابسته، تهدید به ترک شده و شاید کتک خورده که فکر می کنند همه ی زخم هایشان از عشق است. که مرد عاشق ، زخم می زند و زخم بالاخره خوب می شود.

خشونت زنی است که زیر نفس های آغشته به بوی الکل مردش ، تظاهر به لذت می کند و فکر می کند قاعده ی بازی همین است. خشونت توجیه آزار روحی، کلامی، جسمی و جنسی مردی است که مست است. مستی انگار عذر موجهی باشد برای نا موجه ترین رفتارها.

می دانید؟
کتک بدترین نوع خشونت علیه زنان نیست. کبودی و زخم و شکستگی خوب می شوند. قدرت و شادابی و باور به خویشی که از زن در طول ماهها و سالها گرفته می شود گاهی هیچ وقت، هیچ وقت، ترمیم نمی شود

۱۳۹۷ اردیبهشت ۴, سه‌شنبه

سیاست های جمهوری اسلامی در سیاسی ترین ورزش ایران






ناصر ناصری‌پور جودوکار تیم ملی ایران در اینستاگرام نوشته: «بی غیرت نبودم. دوست داشتم افتخار بیاورم برای کشورم. اما بعد از ۱۲ سال حمالی، ورزش را کنار می‌گذارم.»
قهرمان جودوی ایران پس از ترک اردوی تیم‌ملی گفت: تاکنون در قهرمانی کشور شکست نخورده‌ام. هیچ حریفی از من امتیاز نمی‌گیرد و حاضرم هر روزی را که مربیان تیم‌ ملی اعلام کنند، با تمام رقبا در حضور خبرنگاران مبارزه کنم.
پس دلیل کناره‌گیری‌اش چیست؟ ناصر ناصری‌پور در این باره به خبرگزاری ایسنا گفت: با مشکلات فراوان خودم را به اردوها می‌رسانم. حتی کرایه ماشین ندارم ولی مسئولان خیلی راحت از حق ما می‌گذرند. شغلی ندارم و تمام زندگی‌ام را برای جودو گذاشته‌ام.
این قهرمان جودو تاکید کرد: شنیده‌ام فدراسیون می‌گوید چون محمد رشنونژاد دیگر به ایران برنگشت، ناصری‌پور را هم اعزام نمی‌کنیم. زیرا ممکن است او هم برود و پناهنده شود.
ناصری‌پور تمایل برای پناهندگی را رد کرد و گفت: «حتی وقتی در اردوها هستم دلم پیش پدر و مادرم است. می‌خواهم برای ایران مدال بیاورم و فکری که در مورد من می‌کنند، صد درصد اشتباه است. تضمین می‌دهم اگر به خارج اعزام شوم، به ایران بازخواهم گشت.»
اما به نظر نمی‌رسد مسئولین فدراسیون از خداحافظی ناصری‌پور ناراحت شده باشند. زیرا حتی با او تماس نگرفته‌اند تا بپرسند کجاست و چرا اردو را ترک کرده.
این جودوکار می‌گوید هفت سال است عضو تیم ملی بزرگسالانم و فقط دو بار مرا به مسابقات بین‌المللی اعزام کردند، در حالی‌ که بقیه اعضای تیم ملی هر ماه به رقابت‌های برون مرزی اعزام می‌شوند.
محمد رشنونژاد جودوکاری که با شش مدال آسیایی، به هلند پناهنده شده است، از ناصری‌نژاد حمایت کرده و می‌گوید متاسفم برا فدراسیونی که چنین پتانسیلی را "مفت از دست می‌دهد".
رشنونژاد در اینستاگرام نوشت: ناصری‌نژاد در قهرمانی کشور تمام حریفاش را ضربه فنی کرد اما به هیچ مسابقه‌ای اعزام نشد. در حق او ظلم شده.
رشنونژاد تاکید کرد: «می‌گویند ​چون من به عنوان دوست او به ایران برنگشتم، پس ناصری‌نژاد هم برنخواهد گشت.»
فدراسیون جودو و سردار درخشان رییس این فدراسیون از واکنش به این خداحافظی یا تایید و تکذیب موضوعات مطرح شده توسط جودوکاران در رسانه‌ها خودداری کرده‌اند.