دغدغه ای مشترک و گسترده دست اندرکاران امور در ایران را به تکاپو واداشته است.اهل سیاست و آنانی که دهه های متوالی است، از قبل نان آغشته به دین اسلام امور می گذرانند و سفره های مردم را غارت می کنند، در این میان بیشتر از دیگران در تب و تاب هستند.
رشد گرایش به مسیحیت در میان اقشار مختلف مردم و به ویژه قشر جوان و دانشگاهی عامل بروز این دغدغه مشترک است.
چرا که تاریخ گواه صادقی است. و تایید می کند که در دوره های مختلف، بخش زیربنایی تغییرات صورت گرفته اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی در ایران، با متحول شدن دیدگاه ها و حرکت های جسورانه جوانان و اقشار تحصیل کرده و دانشگاهی قوت گرفته است.
این ترس و نگرانی قدرتمداران ایران تا به جایی است که حاضر نیستند به صورت رسمی و حتی غیر رسمی آماری را در این باره اعلام کنند.حتی آمارهای اعلام شده از سوی منابع دیگر را هم تکذیب می کنند.اما همین آمارها حکایت از آن دارند که بیش از یک میلیون نومسیحی به صورت پنهان از اسلام به مسیحیت گرویده اند.
در این حال مسئولان غافل اند که روش ساده انگارانه آنان در برابر این حرکت روشنگرانه و نجات بخش ، راه به جایی نمی برد. و فقط حکم پاک کردن صورت مسئله را دارد.
البته چماق های زر و زور و تزویر بر علیه این حرکت در قالب های مختلف به چرخش درآمده و برهیکل متحد نومسیحیان فرود می آید.
هشدارهای تهدید آمیز
در همین حال شاهدیم که اغلب بلندگو بدستان رژیم که امامان جمعه از این جمله اند، چندی است نسبت به این رویداد هشدار می دهند و با لحن دستوری از مردم می خواهند مراقب فرزندان خود باشند.
از سویی دیگر اما رژیم جمهوری اسلامی برای سد کردن سیلی که به جای ویرانی نجات را در پی دارد، به برخوردهای قهر آمیز و خشونت بار برعلیه نومسیحیان اقدام می کند.
این در حالی است که گرایش ایرانیان به مسیحیت در تاریخ این سرزمین ریشه دارد.و به قبل از هجوم اعراب به این سرزمین می رسد.
مقابله با گردهم آیی مسیحیان
رشد منسجم و رسمی مسیحیت در ایران اما با ایجاد گروههای مسیحیان فارسی زبان از دوره قاجار و مصادف با ترجمه کتاب مقدس به وقوع پیوست.
از همان زمان این گروههای مسیحی که اغلب پروتستان بودند، در شهرهای مختلف ایران ساخت کلیساها را آغاز کردند.
ساخت بیمارستان ها و مدارس مسیحی هم همزمان در شهرهای مختلف قوت گرفت.
اما با وقوع انقلاب اسلامی، بسیاری از این کلیساها تخریب یا تعطیل شد و دست اندرکاران امورهر گونه فعالیت بشارتی مسیحیان فارسی زبان را غیرقانونی اعلام کردند.
به گونه ای که اکنون تنها در تهران تعدادی کلیسای فارسی زبان فعالیت میکنند، و در شهرهای دیگر ساخت کلیساهای فارسی زبان و یا مرمت و دایر کردن مجدد کلیساها، جرم محسوب میشود. در همین تهران هم حضور مسلمانان در کلیسا یا مراسم مذهبی مسیحیان، به منزله فعالیت بشارتی و غیر قانونی است.
چرا که تاریخ گواه صادقی است. و تایید می کند که در دوره های مختلف، بخش زیربنایی تغییرات صورت گرفته اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی در ایران، با متحول شدن دیدگاه ها و حرکت های جسورانه جوانان و اقشار تحصیل کرده و دانشگاهی قوت گرفته است.
این ترس و نگرانی قدرتمداران ایران تا به جایی است که حاضر نیستند به صورت رسمی و حتی غیر رسمی آماری را در این باره اعلام کنند.حتی آمارهای اعلام شده از سوی منابع دیگر را هم تکذیب می کنند.اما همین آمارها حکایت از آن دارند که بیش از یک میلیون نومسیحی به صورت پنهان از اسلام به مسیحیت گرویده اند.
در این حال مسئولان غافل اند که روش ساده انگارانه آنان در برابر این حرکت روشنگرانه و نجات بخش ، راه به جایی نمی برد. و فقط حکم پاک کردن صورت مسئله را دارد.
البته چماق های زر و زور و تزویر بر علیه این حرکت در قالب های مختلف به چرخش درآمده و برهیکل متحد نومسیحیان فرود می آید.
هشدارهای تهدید آمیز
در همین حال شاهدیم که اغلب بلندگو بدستان رژیم که امامان جمعه از این جمله اند، چندی است نسبت به این رویداد هشدار می دهند و با لحن دستوری از مردم می خواهند مراقب فرزندان خود باشند.
از سویی دیگر اما رژیم جمهوری اسلامی برای سد کردن سیلی که به جای ویرانی نجات را در پی دارد، به برخوردهای قهر آمیز و خشونت بار برعلیه نومسیحیان اقدام می کند.
این در حالی است که گرایش ایرانیان به مسیحیت در تاریخ این سرزمین ریشه دارد.و به قبل از هجوم اعراب به این سرزمین می رسد.
مقابله با گردهم آیی مسیحیان
رشد منسجم و رسمی مسیحیت در ایران اما با ایجاد گروههای مسیحیان فارسی زبان از دوره قاجار و مصادف با ترجمه کتاب مقدس به وقوع پیوست.
از همان زمان این گروههای مسیحی که اغلب پروتستان بودند، در شهرهای مختلف ایران ساخت کلیساها را آغاز کردند.
ساخت بیمارستان ها و مدارس مسیحی هم همزمان در شهرهای مختلف قوت گرفت.
اما با وقوع انقلاب اسلامی، بسیاری از این کلیساها تخریب یا تعطیل شد و دست اندرکاران امورهر گونه فعالیت بشارتی مسیحیان فارسی زبان را غیرقانونی اعلام کردند.
به گونه ای که اکنون تنها در تهران تعدادی کلیسای فارسی زبان فعالیت میکنند، و در شهرهای دیگر ساخت کلیساهای فارسی زبان و یا مرمت و دایر کردن مجدد کلیساها، جرم محسوب میشود. در همین تهران هم حضور مسلمانان در کلیسا یا مراسم مذهبی مسیحیان، به منزله فعالیت بشارتی و غیر قانونی است.
رشد بی سابقه کلیساهای خانگی
در این بین اما افزایش کلیساهای خانگی در کشور نمونه ای از بی نتیجه ماندن اقدامات رژیم در سرکوبی گرایش به مسیحیت در ایران است.
این امر به رغم حبس و شکنجه عاملان، همچنان از اصلیترین دغدغههای نهادهای امنیتی و دینی به شمار میرود.
شمار کلیساهای خانگی در تهران به حدی افزایش داشته که دیگر نه تنها مراجع تقلید و نهادهای امنیتی بلکه امامان جماعت در محلههای مختلف پایتخت هم از آن نگران شدهاند.
شیخ «نصرت الله هاتفی» امام جماعت مسجد «سید سجاد» تهران به تازگی با اشاره به ترویج مسیحیت در بین اقشار جامعه هشدار داده است که امروز مسیحیان، انجیل را با زیباترین نوع تبلیغ، به جوانان ما ارائه کرده و در محله های مختلف به ویژه در محله بنیهاشم تهران، دهها منزل به عنوان کلیسا تشکیل شده و ترویج مسیحیت میکنند.
یورش به محفل های خصوصی
برخوردهای قهرآمیز بر علیه مسیحیان در کشور به اندازه ای جنون آمیز شده که حتی محفل های خصوصی و خانوادگی آنان هم مورد هجوم ماموران دولتی قرار می گیرد.
دستگیری جمعی از شهروندان مسیحی در یک مهمانی خانوادگی در باغی در شهرستان فیروزکوه از این جمله است.
این قبیل برخوردها در تابستان امسال درمهمانیهای خانوادگی و مجالس جشن و عروسی مسیحیان در آمل، مشهد ، گرگان ، تهران و شیراز هم روی داده است.
انتقال بازداشت شدگان در این یورش ها به مکان های نامعلوم از دیگر تدابیری است که دست اندرکاران می اندیشند.به این خیال که وحشت آفرینی می تواند در برابر رشد مسیحیت در ایران ابزاری کارآمد قلمداد شود.
رشد مسیحیت در شهرهای مذهبی
اما هیچ یک از این ابزارهای تهدیدآمیز و خشونت بار نتوانسته است نومسیحیان نجات یافته را از ادامه راهی که در پیش گرفته اند، بازدارد. این ناکامی عاملان شرارت بر علیه رشد مسیحیت در ایران اقدامات بشارتی را هم متوقف نکرده و مسیحیان با قوت هر چه تمام تر برای نجات هم میهنان خود اقدام می کنند.
جالب این است که دست اندرکاران امور در کشور به رغم تایید این ناکامی در مجالس محرمانه حاضر به پذیرش حقیقت نیستند و همچنان به خصومت ورزی ادامه می دهند.
وحید خراسانی از مراجع تقلید بنام در قم چندی پیش با اشاره به این که “کلیساهای خانگی” غوغا می کنند، هشدار داد که جوانان مسلمان در حال گرویدن به مسیحیت هستند.
او حتی تاکید کرد که در شهر قم هم جوانانی از اسلام عدول کرده و مسیحی شده اند.
این مقام مذهبی ادعا کرد که برای اثبات گفته هایش آمار این نومسیحیان را هم در اختیار دارد.
این در حالی است که در زمان رژیم پهلوی به رغم آزادی مسیحیان در بشارت و هر گونه فعالیت تبلیغی، گرایش مسلمانان به تغییر دین در ایران، چشمگیر نبود.
بی اعتنایی به واقعیت
در این میان قدرتمداران رژیم حاضر نیستند با پذیرش واقعیت نسبت به آسیب شناسی روش هایی که برای مسلمان ماندن مردم بکار می گیرند، اقدام کنند.
حتی نمی توانند بپذیرند که خشونت و حبس و شکنجه قادر نیست گرایش به تمایلات فطری و تاریخی ایرانیان نسبت به مسیحیت را تحت تاثیر قراردهد.
در حالی که شواهد امر گواه این ادعاست.
به عنوان نمونه به گفته برخی از مذهبیون، هیات های مذهبی که زمانی نماد ارزش های نهادینه شده اسلام بوده اند، اکنون در جایگاه نامناسبی قرار دارند.
به گونه ای که هیات ها با بی نظمی و بی برنامگی عجین شده و بهانه ای برای قدرتمندی هیات داران و گردهم آمدن افراد فاسد و فرصت طلب را فراهم آورده اند.
این در حالی است که قرن هاست عزاداری برای امامان شیعه در باورهای دینی و اعتقادی برخی اقشار جایگاه خاصی داشته و عوام ناآگاه با شرکت در این قبیل مراسم فرصت سوء استفاده از اعتقادات خود را به زورمندان می دادند.
اما اکنون شرایط به گونه ای رقم خورده که جوانان ترجیح می دهند به جای حضور در این قبیل مراسم، در گردهم آیی ایمانداران شرکت کنند و از تعالیم مسیحیت بهره بگیرند.
و این حکایت ها ترس و به دنبال آن واکنش های بی سرانجام را به جان مسئولان انداخته است.
شکی نیست که اگر این افراد متحجر حاضر بودند تاریخ را ورق بزنند در می یافتند که مسیحیت در خون ایران و ایرانی ریشه دارد و مقابله خشونت بار با رشد این طریقت عرفانی در سرزمینمان، جز زیان را نصیب دولتمردان نمی کند.
صفحه ای از تاریخ
تولّد عیسا مسیح در زمان پادشاهی فرهاد چهارم و یا به روایتی فرهاد پنجم ، پادشاه اشکانی و به صلیب کشیده شدن عیسا مسیح در زمان پادشاهی اردوان سوم که از سال های ۱۱ تا ۳۸ میلادی پادشاهی می کرد روی داد.
پس از به صلیب کشیده شدن عیسا مسیح ، شاگردان وی در سرتاسر آسیا و اروپا پراکنده شدند . پادشاهان اشکانی به دو دلیل از مبلغان مسیحی پشتیبانی می کردند.
نخست این که پادشاهی آنان برپایۀ آزادی های دینی و احترام به همۀ باورها استوار بود و دیگر این که روم ، دشمن سرسخت آنها به شمار می رفت و پشتیبانی از مسیحیان از دیدگاه سیاسی نیز می توانست برای آنها سودمند باشد .
انتقال بازداشت شدگان در این یورش ها به مکان های نامعلوم از دیگر تدابیری است که دست اندرکاران می اندیشند.به این خیال که وحشت آفرینی می تواند در برابر رشد مسیحیت در ایران ابزاری کارآمد قلمداد شود.
رشد مسیحیت در شهرهای مذهبی
اما هیچ یک از این ابزارهای تهدیدآمیز و خشونت بار نتوانسته است نومسیحیان نجات یافته را از ادامه راهی که در پیش گرفته اند، بازدارد. این ناکامی عاملان شرارت بر علیه رشد مسیحیت در ایران اقدامات بشارتی را هم متوقف نکرده و مسیحیان با قوت هر چه تمام تر برای نجات هم میهنان خود اقدام می کنند.
جالب این است که دست اندرکاران امور در کشور به رغم تایید این ناکامی در مجالس محرمانه حاضر به پذیرش حقیقت نیستند و همچنان به خصومت ورزی ادامه می دهند.
وحید خراسانی از مراجع تقلید بنام در قم چندی پیش با اشاره به این که “کلیساهای خانگی” غوغا می کنند، هشدار داد که جوانان مسلمان در حال گرویدن به مسیحیت هستند.
او حتی تاکید کرد که در شهر قم هم جوانانی از اسلام عدول کرده و مسیحی شده اند.
این مقام مذهبی ادعا کرد که برای اثبات گفته هایش آمار این نومسیحیان را هم در اختیار دارد.
این در حالی است که در زمان رژیم پهلوی به رغم آزادی مسیحیان در بشارت و هر گونه فعالیت تبلیغی، گرایش مسلمانان به تغییر دین در ایران، چشمگیر نبود.
بی اعتنایی به واقعیت
در این میان قدرتمداران رژیم حاضر نیستند با پذیرش واقعیت نسبت به آسیب شناسی روش هایی که برای مسلمان ماندن مردم بکار می گیرند، اقدام کنند.
حتی نمی توانند بپذیرند که خشونت و حبس و شکنجه قادر نیست گرایش به تمایلات فطری و تاریخی ایرانیان نسبت به مسیحیت را تحت تاثیر قراردهد.
در حالی که شواهد امر گواه این ادعاست.
به عنوان نمونه به گفته برخی از مذهبیون، هیات های مذهبی که زمانی نماد ارزش های نهادینه شده اسلام بوده اند، اکنون در جایگاه نامناسبی قرار دارند.
به گونه ای که هیات ها با بی نظمی و بی برنامگی عجین شده و بهانه ای برای قدرتمندی هیات داران و گردهم آمدن افراد فاسد و فرصت طلب را فراهم آورده اند.
این در حالی است که قرن هاست عزاداری برای امامان شیعه در باورهای دینی و اعتقادی برخی اقشار جایگاه خاصی داشته و عوام ناآگاه با شرکت در این قبیل مراسم فرصت سوء استفاده از اعتقادات خود را به زورمندان می دادند.
اما اکنون شرایط به گونه ای رقم خورده که جوانان ترجیح می دهند به جای حضور در این قبیل مراسم، در گردهم آیی ایمانداران شرکت کنند و از تعالیم مسیحیت بهره بگیرند.
و این حکایت ها ترس و به دنبال آن واکنش های بی سرانجام را به جان مسئولان انداخته است.
شکی نیست که اگر این افراد متحجر حاضر بودند تاریخ را ورق بزنند در می یافتند که مسیحیت در خون ایران و ایرانی ریشه دارد و مقابله خشونت بار با رشد این طریقت عرفانی در سرزمینمان، جز زیان را نصیب دولتمردان نمی کند.
صفحه ای از تاریخ
تولّد عیسا مسیح در زمان پادشاهی فرهاد چهارم و یا به روایتی فرهاد پنجم ، پادشاه اشکانی و به صلیب کشیده شدن عیسا مسیح در زمان پادشاهی اردوان سوم که از سال های ۱۱ تا ۳۸ میلادی پادشاهی می کرد روی داد.
پس از به صلیب کشیده شدن عیسا مسیح ، شاگردان وی در سرتاسر آسیا و اروپا پراکنده شدند . پادشاهان اشکانی به دو دلیل از مبلغان مسیحی پشتیبانی می کردند.
نخست این که پادشاهی آنان برپایۀ آزادی های دینی و احترام به همۀ باورها استوار بود و دیگر این که روم ، دشمن سرسخت آنها به شمار می رفت و پشتیبانی از مسیحیان از دیدگاه سیاسی نیز می توانست برای آنها سودمند باشد .
افزون بر این در این دوران مبلغان مسیحی در ایران با استقبال گرم مردم رو به رو شدند ، زیرا پیام مهر و عشق و بخشایش مسیح ، گذشته از آن که با خُلق وخوی توده های مردم ایران هماهنگی داشت . با اندیشه ها و آموزه های آئین میترا یا آئین مهر که یکی از دین های باستانی ایران بود و در میان توده های مردم طرفداران بسیار داشت ، سازگار و همنوا بود.
بدین سان مسیحیان در ایران نزدیک به دویست سال آزادی عمل و تبلیغ داشتند و گروه های بی شماری از ایرانیان به این کیش گرویدند. مراکز بزرگ مسیحیان استان های باختری و همچنین سرزمین های شمال خاوری ایران بود.
در آغاز قرن سوم میلادی فضای دینی ایران و به دنبال آن خاورمیانه و اروپا دگرگون شد . در ایران ، اردشیر بابکان که فرمانروای یکی از تیره های ایرانی در پارس بود و روابط خانوادگی نزدیکی با پیشوایان زرتشتی داشت ، سر به شورش برداشت و با اردوان پنجم ، اخرین پادشاه اشکانی جنگید.
پیروزی های اردشیر و به ویژه پیروزی های فرزندش شاهپور که والرین امپراتور روم را در سال ۲۶۰ میلادی شکست داده و به اسارت گرفت ، پایه های دولت ساسانی را تقویت کرد. رهبر روحانیون زرتشتی یا موبدان موبد در آن زمان شخصی بود به نام ” کارتیر” که دارای نفوذ و قدرت بسیاری در دستگاه رهبری ساسانی بود .
اردشیر بابکان و پسرش، قدرت روحانیون زرتشتی را کنترل می کردند ولی با این همه تعصبات دینی در دوران پادشاهی شاهپور یکم به اوج خود رسید.
اما برقراری نظام طبقات اجتماعی در این دوران که به سود اقلیّت های صاحب نفوذ و به زیان بیشتر مردم شکل گرفته بود، با گذشت زمان سبب ناخرسندی توده های مردم شد.
در این شرایط آئین مسیح و جاذبه های عرفانی آن بسیاری از ایرانیان را به سوی خود کشید . در حالی که در آئین زرتشتی ساسانی، پادشاه رابط خدا و بندگان خدا بود. در مسیحیت، انسان فرزند خدا شناخته می شد و رابطۀ او با خدا یک رابطۀ مستقیم به شمار می آمد . از دیدگاه اجتماعی هم مسیحیت در دل خود، نوعی سوسیالیسم بود و قدرت مالکان بزرگ و ثروتمندان را به هیچ می انگاشت.
به گونه ای که همهایماندارانبا هممیزیستند و در همهچیز شریکبودند. ساده زیستی و قناعت پیشگی هم، که از اصول مسیحیت بود، بین ایمانداران گسترش می یافت.
به این ترتیب مسیحیان با سپاسگذاری و پرستش خدا و محبت بی دریغ به دیگران در میان مردم محبوب شدند.و گرایش به مسیحیت رشد یافت.
در سال ۳۱۳ میلادی هنگامی که کنستانتین امپراتور روم ، مسیحیت را به عنوان دین رسمی روم اعلام کرد، سیاست با مسیحیت آمیخته شد و پیامد این آمیختگی آزار و جفای ایرانیان مسیحی در شاهنشاهی ساسانی بود.
به دلایل سیاسی ، در دوران شاهپور دوم نهمین شاه ساسانی، آزار و جفای ایرانیان مسیحی شدت گرفت. اما نتیجه چه شد.
آیا قدرتمداران موفق شدند مسیحیت را در ایران ریشه کن کنند یا از رشد آن جلوگیری به عمل آورند.اگر آنان و دیگر قدرت های مخالف رشد مسیحیت در ایران در دوره های مختلف توانسته بودند توفیقی بدست آورند، امروز شاهد رشد بی سابقه مسیحیت در ایران نبودیم.
آنچه امروز پیش روی دولتمردان ایران قرار دارد تکرار تاریخ است.
حال آنکه با یک ارزیابی و نظر سنجی ساده می توانند در یابند اسلام در ۱۴ قرن گذشته و ۴ دهه اخیر با ایران و ایرانی چه کرده است.
کلام آخر
در شرایط کنونی که فساد و جرم و بی توجهی به ارزشهای انسانی رواج یافته و امنیت فردی و اجتماعی را مورد تهدید قرار داده است.شایسته است که قدرتمداران مدعی اصلاح طلبی در ایران بدور از تعصبات نسبت به تغییرات صورت گرفته در میان نومسیحیان قضاوت کنند.
و با انجام تحقیقات میدانی و ارزیابی بازخورد رشد مسیحیت در ایران برای مقابله با این حرکت، تصمیم بگیرند.
نومسیحیان انتظار همراهی را از مسئولان ندارند. اما در شرایطی که کشورمان از نظر فرهنگی و شاخص های بشر دوستانه سقوط را تجربه می کند، انتظار می رود مبلغان اسلامی از مقابله با مبلغان مسیحی دست بردارند. تا بتوانند با بهره گیری از تعالیم مشترک برای نجات هم میهنان خود اقدام کنند.
تنها در این صورت است که می توانیم امید داشته باشیم
اندیشه هاى والا و پاک برجسته شوند و همگی از تنگ نظرى و بدبینى و کینه رها شویم.
در آن صورت با تلاش برای شناخت هم به سلاح محبت مجهز شده و قادر خواهیم بود با احترام نسبت به باورهاى یکدیگر برای شکل گرفتن و پایدار ماندن یک جامعه دینى مبارزه کنیم.
شکی نیست که چالش های کنونی در ایران پیروان همه ادیان را تهدید مى کنند.
و بی اعتنایی به نتیجه اقدامات بی ثمر و کوبنده در این شرایط تر و خشک را با هم خواهد سوزانید.
چرا که شیوع اعتیاد و فساد وجرم و جنایت فقیر و غنی نمی شناسد.و گریبان همه ملت را خواهد گرفت.
باشد که خداوند بر دلهای قدرتمداران ایران رحم و شفقت جاری سازد و با ترنم فیض مدام دلهای سنگ شده آنان را به نرمش وادارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر